سردارخیبر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حضرت قمر

28 شهریور 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

نامه ای برای علمدار کربلا:

پشت نامه مینویسم زمان #رجعت خوانده شود
یا #عباس در زمان ما هیچکس به فکر مهدی فاطمه نبود

برای فرق شکسته تو گریه میکردند ولی امام زمانشان #تنها بود.
◾️نهمِ #محرم

 نظر دهید »

شهیدانه

18 مرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

#عاشقانه_های_شهدا 

زنگ زده بود كه نمي تواند بيايد دنبالم .بايد منطقه مي ماند. خيلي دلم تنگ شده بود. آن قدر اصرار كردم تا قبول كردخودم بروم.من هم بليط گرفتم و با اتوبوس رفتم اسلام آباد.كف آشپزخانه تميز شده بود.همه‌ي ميوه هاي فصل توي يخچال بود؛توي ظرفهاي ملامين چيده بودشان .

كباب هم آماده بود روي اجاق ،بالاي يخچال يك عكس از خودش گذاشته بود ،بايك نامه .
#شهیدمحمدابراهیم_همت

 نظر دهید »

عفاف و حجاب

22 تیر 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

 نظر دهید »

شهیدانه

01 تیر 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

چه زیبا گفت سردار بی سر جبهه:
رسم عاشقے نیست با یک دل دو دلبر داشتن
❤️شهیــ همت ـــــــد❤️
#وقتےدلبردارےبایدازبقیه_دل_برداری

 نظر دهید »

بقیع

01 تیر 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

۸ شوال سالروز تخریب بقاع متبرک بقیع تسلیت باد 

 نظر دهید »

بیت المقدس 

18 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

#سخن_عشق
امام عزیز و ولی فقیه دستور فرموده الی بیت المقدس. باید تا بیت المقدس جنگید. پس ما می‌جنگیم و باید بجنگیم و تا ظهور آقا امام زمان چاره‌ای جز انتخاب این راه نداریم
#شهیدهمت

#بیت_المقدس

 نظر دهید »

القدس لنا

18 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

 نظر دهید »

شهادت امام علی 

17 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

مسجد خموش و شهر پر از اشک بی‌صداست 

ای چاه خون گرفته ی کوفه ، علی کجاست؟

#امان_از_دل_زینب

 نظر دهید »

وصیت نامه شهید حججی

17 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

برای بانوی صبر
السلام ای بانوی سلطان عشق
السلام ای بانوی صبر دمشق
زینبِ دنیا و عقبیِ علی
شرح مدح لافتی الا علی
در مسیر شام غوغا کرده‌ایی
شهر را آشوب برپا کرده‌ایی
خطبه خواندی از غریبی حسین
زنده کردی کربلا در عالمین
گر نبودی کربلایی هم نبود
گریه و شور و نوایی هم نبود
رنج هایی‌ست فراوان دیده‌ایی
خیمه ها، غارت، سواران دیده‌ایی
دیده بودی، حلق و چشم و حرمله
گریه کردی پا به پای قافله


بسم الله النور…
صَلی الله علیک یا اُماه یا فاطمه الزهرا"سلام علیک”
وَلاتَحسَبن الذینَ قُتلوا فی سَبیل الله اَمواتا، بَل احیاء عند رَبِهم یُرَزقون
هرگز نمی‌میرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما…
چند ساعتی بیشتر به رفتن نمانده است، هرچه به زمان رفتن نزدیک‌تر می‌شوم قلبم بی‌تاب‌تر می‌شود…نمی‌دانم چه بنویسم و چگونه حس و حالم را بیان کنم…نمی‌دانم چگونه خوشحالی‌ام را بیان کنم و چگونه و با چه زبانی شکر خدای منان را به جای بیاورم…به حسب وظیفه چند خطی را به عنوان وصیت با زبان قلم می‌نویسم…
نمی‌دانم چه شد که سرنوشت مرا به این راه پر عشق رساند… نمی‌دانم چه چیزهایی عامل آن شد…
بدون شک شیر حلال مادرم، لقمه حلال پدرم و انتخاب همسرم و خیلی چیزهای دیگر در آن اثر داشته است…
عمریست شب و روزم را به عشق شهادت گذرانده ام… و همیشه اعتقادم این بوده و هست که با شهادت به بالاترین درجه‌ی بندگی می‌رسم…
خیلی تلاش کردم که خودم را به این مقام برسانم اما نمی‌دانم که چقدر توانسته‌ام موفق باشم…
چشم امیدم فقط به کرم‌خدا و اهل‌بیت است و بس امید دارم این رو سیاه پرگناه را هم قبول کنند و به این بنده‌ی بدِ پرخطا نظری از سر رحمت بنمایند…
که اگر این چنین شد؛الحمدالله رب العالمین…
اگر روزی خبر شهادت این بنده حقیر سرا پا تقصیر را شنیدید؛ علت آن را جز کریمی و رحیمی خدا ندانید…
اوست که رو سیاهی چون مرا هم می‌بخشد و مرا یاری می‌کند…
 
 
همسر عزیزم زهرا جانم
اگر روزی خبر شهادتم را شنیدی بدان به آرزویم که هدف اصلی‌ام از ازدواج با شما بود رسیدم و به خود افتخار کن که شوهرت فدای حضرت‌ زینب شد…
مبادا بی‌تابی کنی، مبادا شیون کنی، صبور باش و هر آن خودت را در محضر حضرت زینب بدان… حضرت زینب بیش از تو مصیبت دید.
 
 
پدر عزیزم
همیشه و در همه حال الگوى زندگی و مردانگی‌ام تو بوده و هستی، اگر روزی خبر شهادتم را دیدی، زمانی را در مقابل خود فرض کن که حسین بن علی در کنار جگر گوشه اش علی اکبر حاضر شد…
داغ تو بیشتر از داغ اباعبدالله نیست… پس صبور باش پدرم، می دانم سخت است اما می شود…
 
مادر عزیزم
ام البنین علیهاالسلام 4جوان خود را فدای حسین و زینب کرد و خم به ابرو نیاورد.
حتی زمانی که خبر شهادت پسرانش را به آن دادند باز از حسین سراغ گرفت؛ پس اگر روزی خبر شهادتم را شنیدی، همچون ام البنین صبورانه و با افتخار فریاد بزن که مرا فدای حسین و حضرت زینب کرده‌ای و مبادا با بی تابی خود دل دشمن را شاد کنید…
 

برادر عزیزم
اگر روزی مرا در لباس شهادت دیدی آن لحظه ایی را به یاد بیاور که اباعبدالله بر بالین عباس ابن علی حاضر شد و داغ برادر کمرش را خم کرد…
مبادا ناسپاسی کنی، مبادا به هدیه‌ایی که تقدیم اسلام کرده‌اید شک بیاورید…
 
خواهران خوبم
لحظه‌ی وداع با شما و مادرم و پدرم مرا به یاد آن لحظه ایی انداخت که اهل حرم حضرت علی اکبر را راهی میدان جنگ می‌کردند؛ پس اگر من هم رو سفید شدم غم و غصه و اشک و ناله خود را فدای علی اکبر کنید و مبادا داغ خود را از داغ دل اهل‌ حرم بیشتر بدانید…
 
پسر عزیزم، علی جان…
ببخشید اگر قد کشیدنت را ندیدم و مرد شدنت را نظاره نکردم… سعی کن راه مرا ادامه بدهی… سعی کن کاری کنی که سرانجام آن به شهادت ختم شود…
 
 
پدر و مادر همسر عزیزم…
همیشه شما را همچون پدر و مادر واقعی خودم می‌دانستم و خوشحال ام که سرنوشتم با حضور در خانواده شما رقم خورد…
به شما هم جز صبر و تحمل چیز دیگری سفارش نمی‌کنم، همیشه یاد داشته باشید علی اکبر حسین هم تازه داماد کربلا بود…
از همه می‌خوام این رو سیاه را حلال کنید، اگر حقی از کسی ضایع کردم، اگر غیبتی پشت سر کسی کردم، اگر دلی را رنجاندم، اگر گناهی از من سر زد؛ حلالم کنید…
اگر شهید شدم تا جایی که اجازه داشته باشم؛ شفیعتان خواهم بود.
 

اما چند وصیت کلی:
از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه ای نائب بر حق امام‌ زمان است.
از همه‌ی خواهران عزیزم و از همه‌ی زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید…همیشه الگوی خود را حضرت زهرا  و زنان اهل بیت قرار دهید؛ همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید
آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند:
غصه‌ی حجاب من را نخوری بابا جان
چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز…
 
از همه‌ی مردان امت رسول الله می خواهم فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید؛ همواره علی ابن ابی طالب امیرالمومنین را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از شهداء درس بگیرید…
 
 
خودتان را برای ظهورامام‌ زمان روحی لک الفدا و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است.
همیشه برای خدا بنده باشید که اگر این چنین شد بدانید عاقبت همه‌ی شما به خیر ختم می شود…
مقداری حق‌ الناس به گردن دارم که عاجزانه می خواهم برایم ادا کنید…
- یک میلیون تومان به مادر بزرگ پدری بدهکارم
- مقداری بدهی به برادر محسن همتی‌ها بابت محصولات فرهنگی و کار های دیگر بدهکارم
- 32هزارتومان به اضافه مقداری سربند به پایگاه شهدای بنیاد امیرآباد بدهکارم
- اگر برایتان مقدور بود به مقدار یک ماه نماز و روزه برایم ادا کنید که اگر خدایی ناکرده گهگاهی از روی خطا نمازی قضا کردم و یا روزه ایی از دست دادم جبران شود…
 
اللهم عجل لولیک الفرج
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه‏
 
آمین
١٣٩٦/٤/٢٧
محسن حججی

 نظر دهید »

قدر 

16 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

دیشب در مظهر چه کسی 

با که ؟ و کجا قرآن به سر گرفته بودی ؟ 
التماس دعا حااجی ?

#شب_قدر

#شهادت_امام_علی_ع_تسلیت_میگم

 1 نظر

یاد خدا

12 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»
استادی می فرمود :

این آیه معنایش این نیست که با ذکر خدا دل آرام می گیرد 

این جمله یعنی خدا می گوید:

جوری ساخته ام تو را که جز با یاد من آرام نگیری…!!

تفاوت ظریفی است!

اگر بیقراری؛ 

اگر دلتنگی؛ 

اگر دلگیری؛

گیر کار آنجاست که هزار یاد، 

جز یاد او، در دلت جولان می‌دهد…

 نظر دهید »

بهترین راه و روش

11 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

​#خطاب-امیربیان
?بهترين راه و روش?
?اقتدوا بهدي نبيكم فانه افضل الهدي. و استنوا بسنته فانها اهدي السنن
?به راه و رسم پيامبرتان اقتدا كنيد كه بهترين راه و روش است و رفتارتان را به سنت و روش پيامبر تطبيق دهيد كه هدايت كننده‌ترين روش هاست. 
«نهج البلاغه خطبه، ۱۱۰»

?••••• ───┅═ঊঈ?┅───? 

 ?#نهج.البلاغه.#امیربیان

?  ───┅═ঊঈ?ঊঈ── ••••••?

 نظر دهید »

میلاد امام حسن (ع)

10 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

?جـــــــانم امام حســـــڹ(ع)?
دم من گفتــ حسـن باز دمم گفتــ حسیــن

صحـن بین الحَسَـــنین استــ میان دهنــم

#امام_حسنی_ام

 نظر دهید »

کار

09 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

​? پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند :
« ان ‌الله یبغض الشاب الفارغ » 
?خدا جوان بی‌کار را دشمن می‌دارد.
—————————————
? پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند :
« مَلعونٌ مَن ألقى كَلَّهُ عَلَى النّاسِ »
?ملعون است (از رحمت خدا به دور است) كسى كه بارِ خود را بر مردم افكند.
 

 نظر دهید »

سیره علماء

07 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

 نظر دهید »

کالای ایرانی

07 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

 نظر دهید »

حمایت از کالای ایرانی

07 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

‼️توجه‼️

رهبر انقلاب: با #تعصب دنبال کالای ایرانی بگردید…

کدام مارک ها در بازار، اجناس #ایرانی هستند؟
 1⃣لوازم التحریر
#خودکار: پاپکو، استایلیش، پلیکان، صفا

#مداد_رنگی: فکتیس، پارس مداد

#کوله_پشتی: پاپکو

#دفتر: ایام

#جا_مدادی: سهند، پاپکو

#کاغذ_A4: پلیکان

#ماشین_حساب: پارس حساب

#اسامی آرم نوشت افزارهای اسلامی- ایرانی: آزاده، روشنا، فطرس، اعلايي، بچه‌هاي آسماني، پرسام، مهتاب، خليج فارس، رويش، يارمهدي، سروش، فاطمي، قاصدك، طرفه، ايام، هدهد، حديث نينوا، ايما، گلدسته، روح الله، اسپي كوه، ريحانه

 

2⃣خوراک
#روغن_زیتون: لویه، فدک

3⃣آرایشی_بهداشتی 
#مایع_لباسشویی :سپید، پریمکس، آیری، لمس، آمو، اکتیو، تاژ

#پودر_لباسشویی: سپید، پوش، ارکید، پریمکس، برف، کف، داروگر، آیری، تارا، سافتلن
4⃣لوازم خانگی
#تصفیه_آب_خانگی: واتر سیف(water safe)

#فلاسک: احمد(شرکت کالای خانه) ، یزدگل

#سطل_جادستمالی_کودک: لیمون(صنعت سازان)

#سماور: پلان - آپولون - غفاری 

#کتری: مرادی

#استکان بلور: اسکار(oscar)

#ظرف_فریزری_بلور_دردار: کریستال ایران(crystal)

#جاروبرقی: پارس خزر، اسنوا، پاکشوما، شهاب ، صنام، نانیوا

#جاروسطلی: نیوشا، سپاهان، پاکشوما، صنام

#اتو: اسنوا،پارس خزر، صنام

#مایکروفر: پاکشوما

#چرخ_گوشت: پارس خزر، جهان آوا، نانیوا

#غذاساز: سایا، صنام

#بخارشو: پاکشوما

#بخارشو_کف: پارس خزر

#کولرگازی: پاکشوما، اسنوا، مهراصل

#کولرآبی: آبسال، پارس، پاکشوما، دونار، ارج، جهان کار، سپهرالکتریک

#آبگرمکن: بوتان، ارج، دونار، آزمون، ایران رادیاتور

#ماشین_ظرفشویی: اسنوا، پاکشوما، آبسال، موریس، کورال پاکشوما، کروپ پاکشوما

#هود: بیمکث، پویامکث،پادیسان، سینجر

#بلور_شیشه: کاوه،اصفهان،شوگا،صنعت سازان، نوری تازه،کریستال

#کریستال: جی سی سی، فونیکس، شوگا، اصفهان

#بخاری_برقی: پارس خزر

#بخاری_گازی: آدنیس، نیک کالا، مشهددوام،پارس، ارج، دونار

#سینک_ظرفشویی: اخوان، پویامکث،درسا،بوتان،بیمکث،سینجر

#تلویزیون: ایکس ویژن، اسنوا، صنام، شهاب

#دستگاه_دیجیتال: ایکس ویژن

#ظروف_چینی: زرین، توس چینی، مقصود، تقدیس

#آرکوپال: آیروپال، پارس اوپال، جووانی مقصود، دسینی مقصود

#پیرکس: آیرکس،صنعت سازان

#قاشق_چنگال_کارد_کفگیر: ناب استیل، صنایع استیل ایران

#قابلمه_هوشمند: پاتیلان

#قابلمه_هاردآنادایزد: کارال، پاتیلان

#قابلمه_مس: پاتیلان

#قابلمه_سرامیک: ظرف ایران، زرساب، رافیا

#قابلمه_استیل: غفاری، پارس استیل

#قابلمه_تفلون: پاتیلان، تابان، ظرفیران، ترنج، زرساب، تین، عروس

#ظرف_لعابی: الیت

#ته_چین_پز: ترنج

#زودپز: پارس استیل

#پلوپز: پارس خزر

#بخارپز: پارس خزر

#سماور: دقت، تابا، اپولون، پلان، غفاری، سلیمانی

#چای_ساز: پارس خزر

#چاقو: زنجان

#کتری_برقی: پارس خزر

#ملزومات_آشپزخانه: صنعت سازان، زیباسازان، ناب استیل، نوین، پلاستیک کاشان، کالا پلاست،  دنیاپلاستیک، اپادانا، ممتاز، پردیس ماهان، پارس خزر، بهازکالا

#پاسماوری: چینی پرنس

#ماشین_لباسشویی: پاکشوما، ابسال، اسنوا، سینور، ارج، پارس ، شهاب، صنام، دونار

#لباسشویی_کوچک: میلادشرق، پاکشوما، فریدولین

#اجاق_گاز: لوفرا(عادل گاز)، بیمکث، پویامکث، الباگاز، آلتون،  پیلوت، ارج، صنام، تهران سبحان، رزگاز،سینجر، پادیسان، عالیستان، گلین گاز

#یخچال_فریزر: امرسان، فیلور ایرانی ، اسنوا، هیمالیا، الکترواستیل، نیکسان، صنام،سینور،پاکشوما، ازمایش، دونار،سینجر،ارج،پارس، اطلس، آیسان

#چرخ_خیاطی: کاچیران

#آیفون(دربازکن): تاباالکتریک، سیماران

#پنکه: پارس خزر

#آبمیوه_گیری: پارس خزر ، نانیوا

#سه_کاره: پارس خزر

#سشوار: پارس خزر ، نانیوا

#ترازو_دیجیتال: پارس خزر

#تصفیه_هوا: پارس خزر

#جارو_شارژی: سایا

#سرخ_کن: پارس خزر، نانیوا

#سینی: پاسارگاد

#تشک : وگال ، رویا ، خوشخواب ، تن آسای ، ویستر

#کیف_و_کفش: چرم آوا

#لامپ_و_مهتابی: پارس شهاب
5⃣لوازم الکترونیکی
#موبایل: جی ال ایکس، دیمو

#تبلت: جی ال ایکس

#کیبورد #موس #اسپیکر: فراسو

#پاور #کیس: گرین

#کالای_ایرانی

#حمایت_از_کالای_ایرانی

#خرید_کالای_ایرانی=اشتغال_جوانان

 نظر دهید »

ماه بندگی

07 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

​?سخنان آیت الله تبریزیان پیرامون ماه مبارک رمضان : 
?نکته اول : در ماه رمضان، روزه داران حتماٌ باید حتی به مقدار کم سحری بخورند .
?نکته دوم : عده ای به بهانه ضعف یا تشنگی روزه نمی گیرند که اینها نیز راه حل دارد .
?راه حل مقابله با ضعف در طول روز : 
?این است که میفرمایند حتما در سحری سویق (گندم وجو) میل نمایید .
?سحری پیامبر سویق با خرما بود .
?اگر شخصی سویق وخرما بخورد تا شب گرسنگی خاصی بر او عارض نمی شود ومی تواند روزه بگیرد .
?من تجربه کردم زمانی بود که خیلی کار میکردیم احساس ضعف می کردم با شروع مصرف سویق در سحر براحتی این ضعف برطرف شد .
?راه حل مقابله با تشنگی در طول روز:
?واما نسبت به تشنگی انسان باید در سحر خرما را با آب مصرف نماید (یک خرما که می خورد یک استکان آب نیز همراه آن میل نماید) .
?روش دیگر فع تشنگی : خوردن سویق عدس (در سحر) است .
?حتی در هوای گرم اگر انسان سویق عدس میل نماید تشنه نمی شود.
#طب_آیت_الله_تبریزیان

 نظر دهید »

حدیث

07 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

 نظر دهید »

نهج البلاغه

06 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

​#خطاب-حضرت-امیر
?بخشش خدا?
?اعجبوا لهذا الانسان ينظر بشحم، و يتكلم بلحم، و يسمع بعظم، و يتنفس من خزم!!
?از اين انسان تعجب كنيد و پند بگيريد!

با پيه نگاه مي‌كند?

، با گوشت حرف مي‌زند«ببخشید»?

، با استخوان مي‌شنود ?

و از شكافي (بيني) نفس مي‌كشد!
«نهج البلاغه ،خطبه،83»

?••••• ───┅═ঊঈ?┅───? 

?#نهج.البلاغه

?  ───┅═ঊঈ?ঊঈ── ••••••?

 نظر دهید »

آرامش زندگی

06 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

وقتی برای کسی از ته قلب آرزوی موفقیت شادی و سلامتی میکنید، امواج نامرئی تفکرات و انرژی شما تشخیص نمیدهد که این آرزو متوجه دیگریست. این موج نیک خواهی ابتدا خود شما را سرشار از ماهیت خویش میکند. در حالت دعا تمامی قوای معنوی، سلول‌های مغز و حتی سیستم عصبی، زیر بارش این ذرات بهشتی قرار میگیرند که خود شما آن را تولید کردید.
اگر از کسی بیزار و متنفر باشید نیز ذرات و امواج کسالت و تنفر، نخست بر خود شما میبارد و سپس در ضمیرتان رسوب میکند. با توجه به این واقعیت، ضمیر ناخودآگاه کسی که دعا و نفرین میکند، نمیتواند تشخیص دهد که این محصولات شفا بخش و یا مسموم کننده متعلق به فرد دیگریست و باید به سوی او صادر شود بلکه در این شرایط، ضمیر ناخودآگاه، آن محصولات را ابتدا خودش جذب میکند. همیشه به یاد داشته باشید آبی که در رودخانه جاریست، نخست بستر خود را تر و سرشار از ذات خویش میکند و در نهایت به دریا میرسد، به همین صورت کسی که در معرض تابش امواج شما قرار گرفته نیز آخرین ایستگاه دریافت کننده آن است.

 نظر دهید »

سیره عملی شهدا

06 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

​#سیره_عملی 

 سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت))
از دست كريمي، زير لب غرولند مي‌كردم كه «اگر مردي خودت برو. فقط بلده دستور بده.»گفته بود بايد موتورها را از روي پل شناور ببرم آن طرف. فكر نمي‌كرد من با اين سن و سالم،‌ چه‌طور اين‌ها را از پل رد كنم؛‌ آن هم پل شناور. وقتي روي موتور مي‌نشستم، پام به زور به زمين مي‌رسيد. چه جوري خودم را نگه مي‌داشتم؟

- چي شده پسرم؟ بيا ببينم چي مي‌گي؟

كلاه اوركتش روي صورتش سايه انداخته بود. نفهميدم كيه. كفري بودم،‌ رد شدم و جوري كه بشنود گفتم «نمرديم و توي اين بر و بيابون بابا هم پيدا كرديم.»

باز گفت «وايسا جوون. بيا ببينم چي شده.»

چشمت روز بد نبيند. فرمان‌دهِ مان بود؛ همت. گفتم «شما از چيزي ناراحت نباشيد من از چيزي دل‌خور نيستم. ترا به خدا ببخشيد.» دستم را گرفت و مرا كنارش نشاند. من هم براش گفتم چي شده.

كريمي چشم‌غره‌اي به من رفت و به دستور حاجي سوار موتور شد و زد به پل،‌ كه از آن‌طرف ماشيني آمد و كريمي تعادلش به هم خورد و افتاد توي آب. حالا مگر خنده‌ي حاجي بند مي‌آمد؟ من هم كه جولان پيدا كرده بودم،‌ حالا نخند و كي بخند. يك چيزي مي‌دانستم كه زير بار نمي‌رفتم. كريمي ايستاده بود جلوي ما و آب از هفت ستونش مي‌ريخت. حاجي گفت «زورت به بچه رسيده بود؟»

- نه به خدا،‌ مي‌خواستم ترسش بريزه.

- حالا برو لباست رو عوض كن تا سرما نخوردي. خيلي كارت داريم.

از جيبش كاغذي درآورد و داد به دستم و گفت «بيا اين زيارت عاشورا رو بخون،‌ با هم حال كنيم.» چشمم خيلي ضعيف بود، عينكم همراهم نبود و نمي‌توانستم اين‌جوري بخوانم. حس و حالش هم نبود. گفتم «حاجي بيا خودت بخون و گريه كن. من هزار تا كار دارم.»

وقتي بلند شدم بروم، حال عجيبي داشت. زيارت را مي‌خواند و اشك مي‌ريخت.
#یادش_باصلوات 

 نظر دهید »

سیره عملی شهدا

06 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

#سیره_عملی 

سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت))
تا دو سه‌ي نصفه شب هي وضو مي‌گرفت و مي‌آمد سراغ نقشه‌ها و به دقت وارسيشان مي‌كرد. يك‌وقت مي‌ديدي همان‌جا روي نقشه‌ها افتاده و خوابش برده.

خودش مي‌گفت «من كيلومتري مي‌خوابم.» واقعاً همين‌طور بود. فقط وقتي راحت مي‌خوابيد كه توي جاده با ماشين مي‌رفتيم.

عمليات خيبر،‌ وقتي كار ضروري داشتند،‌ رو دست نگهش مي‌داشتند. تا رهاش مي‌كردند،‌بي‌هوش مي‌شد. اين‌قدر بي‌خوابي كشيده بود.
#یادش_باصلوات 

 نظر دهید »

سردار بی سر

06 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

???
از تَن بی سرِ ارباب تو خجالت ڪشیدی

به حسین دل دادیو از سَرتم دل بُردی
#پیکر

#یاحسین

#شهیدابراهیم_همت

 نظر دهید »

یاد خدا 

05 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

 نظر دهید »

یا مهدی (عج)

05 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

 نظر دهید »

حاج همت

05 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

#دوست_شهید_من

 نظر دهید »

سلام بر ابراهیم 

05 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

#سلام_بر_ابراهیم
داسٺان گردانِ ڪمیل و حنظله را شنیده ای؟
 یڪ عمر روزہ دار شد

مادری ڪه…

حڪایت تشنگـی

 پارہ ی  تنش را شنید 

جگرسوزتر از تشنگـی،

جگرِ سوخته ی مادر شهـید است…
          ─═इई ???ईइ═─

 نظر دهید »

شهید حسن باقری

05 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

​✍ #دست_نوشته ی

?شهید حسن باقری?
 نمازت را سبڪ مشمار ،

زیرا پیغمبر اڪرم (ص) در پایان زندگیشان

فرمودند:از من نیست ڪسی که نمازش را سبڪ بشمارد…
          ─═इई ???ईइ═─

 نظر دهید »

شهید آوینی

05 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

 نظر دهید »

وفات_حضرت_خدیجه_س_تسلیت

05 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

نگاهت از غمی جانکاه می گفت

ز صدها داغ با هر آه می گفت

میان کوچه خالی بود جایت

که زهرای تو «وا اُماه» می گفت

?شاعر : یوسف رحیمی 

 نظر دهید »

قسمتی از وصینامه

04 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

 نظر دهید »

سیره عملی شهدا

04 خرداد 1397 توسط فاطمه شادكام جاده كناري

#سیره_عملی 

سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت))

بين نماز ظهر و عصر كمي حرف زد. قرار بود فعلاً‌ خودش بماند و بقيه را بفرستند خط. توجيه‌هاش كه تمام شد و بلند شد كه برود، همه دنبالش راه افتادند. او هم شروع كرد به دويدن و جمعيت به دنبالش. آخر رفت توي يكي از ساختمان‌هاي دوكوهه قايم شد و ما جلوي در را گرفتيم.

پيرمرد شصت ساله بود، ولي مثل بچه‌ها بهانه مي‌گرفت كه «بايد حاجي رو ببينم. يه كاري دارم باهاش. »

مي‌گفتيم «به ما بگو كار تو،‌ ما انجام بديم.»

مي‌گفت «نه. نمي‌شه. دلم آروم نميشه. خودم بايد ببينمش.» به احترام موهاي سفيدش گفتيم «بفرما! حاجي توي اون اتاقه.»

حاجي را بغل گرفته بود و گونه‌هاش را مي‌بوسيد. بعد انگار بخواهد دل ما را بسوزاند، برگشت گفت «اين كارو مي‌گفتم. حالا شما چه‌ جوري مي‌خواستين به جاي من انجامش بدين؟»
#یادش_باصلوات

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

سردارخیبر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس